بالاخره ماموریت من پس از دو سال در آخر شهریور 1392 تمام شد و برای ادامه کار به ایران برگشتم.
الان در ناحیه شش مشهد مشغول به خدمت هستم.
امشب ۲۱ خرداد ۱۳۹۲ دو نفر موتور سوار مسلح جلوی دو تا از همکاران ما رو گرفته بودند و با تهدید اسلحه موبایل و هر چی پول همراهشون بود رو ازشون گرفتند.
متاسفانه در اینجا کوچکترین مقاومت در برابر این گونه افراد منجر به کشته شدن می شود. مثل آب خوردن آدم را می کشند و هیچکس پاسخگو نیست. در اینجا بی ارزشتر از جان انسان وجود ندارد.
امتحانات در مدرسه کراچی توسط دبیران برگزار می شود. مثلا در حوزه امتحانات داخلی یکی از دبیران، رئیس حوزه، دیگری منشی حوزه و بقیه مراقب امتحان می شوند. در حوزه امتحان نهایی نیز مدیر مدرسه به عنوان رئیس حوزه و چند تا از دبیران نیز به عنوان منشی و ناظر و مراقب امتحان انجام وظیفه می نمایند.
من در خرداد ۱۳۹۱ مسئول حوزه امتحانات داخلی بودم. در شهریور ۱۳۹۱ مسئولیت تکثیر سوالات امتحان نهایی به عهده من بود و در خردادماه ۱۳۹۲ منشی حوزه امتحان نهایی بودم.
علاوه بر اینها باید در حوزه تصحیح امتحان نهایی، تصحیح اول ورقه های دروس زیست شناسی، زمین شناسی و شیمی و همچنین تصحیح دوم ورقه های دروس ریاضی، فیزیک و زبان انگلیسی رو هم انجام بدهم.
من در سال تحصیلی ۹۲-۱۳۹۱ این درسها رو تدریس می کردم:
زیست شناسی تمام پایه های متوسطه - زمین شناسی سوم و چهارم متوسطه - علوم راهنمایی - حرفه و فن راهنمایی.
دروس علوم و حرفه و فن رو برای اولین بار بود که تدریس کردم.
روز شنبه اول مهرماه 1391 سال تحصیلی جدید با حضور دانش آموزان و اولیای آنها و سرکنسول جمهوری اسلامی ایران در کراچی شروع شد.
مدیر و مربی پرورشی و تعدادی از دبیران که سال دوم ماموریت آنها به پایان رسیده بود به ایران برگشتند ولی تا الان که این مطلب را می نویسم و دو هفته از مهر گذشته جایگزین آنها نیامده است و حداقل یک سوم از کلاسهای ما بدون دبیر است.
28 مرداد 91 که از مرخصی برگشتم دیدم برخلاف تصورم هوا خیلی عالی هست و از مشهد خنک تر و مطبوع تر هست. تا 15 شهریور همینطور بود. ولی 15 شهریور 20 دقیقه باران شدید آمد و خیابانها پر از آب شدند و روز بعد دو تا ده دقیقه ای و بازهم روز بعد ده دقیقه باران آمد و بعدش هوا گرم و شرجی شد. از پاسال مهر ماه که وارد کراچی شده بودم حتی یک بار هم باران نباریده بود.
خرداد هوا گرمتر از شهریور بود.
حداکثر سردی هوا در کراچی در حدی است که شب می شود با یک پتو خوابید و نیاز به هیچ نوع وسایل گرمایشی نیست. تقریبا تمام زمستان هوا سرد است ولی بقیه فصلها گرمند.
در تمام سال درختان سرسبزند و بسیاری از آنها تمام سال پر از گل هستند. خیابانها پر از درخت نارگیل است و همه آنها نارگیل در اندازه های مختلف رسیده و نارس دارند. تقریبا درخت میوه دیگری اینجا وجود ندارد.
ما حداکثر یک و نیم ماه می توانیم در مرخصی باشیم و اول شهریور باید سرکار باشیم.
به همین دلیل از یک ماه قبل از مرخصی بلیط های رفت و برگشت را گرفتیم.
ما می توانیم با هواپیمای شرکت ایران ایر مستقیم به تهران برویم. و یا اینکه با هواپیمای شرکتهای دبی و قطر غیر مستقیم.
امتحانات مثل ایران برگزار می شود با این تفاوت که روزهایی که امتحان نیست و یا حتی پس از پایان امتحانات اگر هیچ کاری هم نداشته باشیم باید از صبح تا ظهر در مدرسه حضور داشته باشیم( مثل کارمند اداری).
مدرسه کراچی یک تفاوت با سایر مدارس شبه قاره دارد و آنهم اینست که مرکز تصحیح اوراق امتحانی است و تمام ورقه های امتحانات نهایی شبه قاره هند را باید ما تصحیح کنیم. به همین دلیل کار ما خیلی بیشتر و طولانی تر است. دبیران مدارس دیگر بعد از پایان امتحانات می توانند به مرخصی بروند ولی ما باید منتظر باشیم سوالات آنها از طریق پست به ما برسد و تصحیح کنیم و نتیجه را برایشان بفرستیم و منتظر اعتراضات شده و به آن رسیدگی کنیم و دوباره نتایج را بفرستیم.
این کار ممکن است تا نیمه تیرماه طول بکشد. البته ما تا دهم تیر تمامش کردیم.
دبیران زیست شناسی هنگام آزمون اعزام به خارج، علاوه بر زیست شناسی، دروس شیمی و زمین شناسی را نیز باید بلد باشند و امتحان بدهند.
در کراچی به دلیل اینکه ما بیش از 80 دانش آموز داشتیم بیشتر ساعات تدریس من همین سه درس بود به اضافه درس مبانی کامپیوتر .
البته اگر ساعات هفتگی دبیر با دروس مرتبط با رشته خودش پر نشود، دروس غیر مرتبط را باید تدریس کند.
من درس شیمی را اولین بار بود که تدریس می کردم. کتابهای شیمی دبیرستان را قبل از اعزام یک بار مطالعه کرده بودم. به همین دلیل بسیار سخت بود که ناگهان شیمی اول و دوم و سوم و پیش دانشگاهی را تدریس کنم. خودم بلد نبودم و مطالب را نمی فهمیدم ولی باید تدریس میکردم. و متاسفانه اینجا کسی دبیر را درک نمی کند و همه از کسی که شیمی تدریس می کند انتظار یک دبیر شیمی با تجربه را دارند. روزی چندین ساعت شیمی مطالعه می کردم و وقت سر خاراندن نداشتم و با این وجود امکان نداشت بتوانم به اندازه دبیر شیمی کارایی داشته باشم. چطور ممکن بود آزمایشهای شیمی را انجام بدهم در صورتی که با هیچ یک از مواد آشنایی نداشتم و نمی دانستم حین آزمایش چه اتفاقی می افتد ولی کو گوش شنوا ؟!!
در هر صورت سال اول با همه سختیهایش به پایان رسید و نتیجه راضی کننده بود.